مشکل چنین ادعایی این است که نشان از نادیده گرفتن تعریف پول و بیتوجهی به پروسه ایجاد ذخایر بانکی دارد.
پول بهطور عمومی بهعنوان یک واسطه برای مبادله کالا و خدمات و همچنین معیاری برای سنجش ارزش کالا و خدمات در بازار تعریف میشود. همچنین پول میتواند به اشکال مختلفی باشد از طلا گرفته تا سکه و اسکناسهایی که توسط دولت معتبر شدهاند یا سپردههای قابلتبدیل به پول (دیداری) که به وسیله دستهچک قابل خرج کردن هستند. هنگامی که فدرال رزرو ذخایر بانکی بیشتری ایجاد میکند در واقع به میزان حسابهای دیداری افزوده است و این به معنی خلق پول است و از آنجایی که تورم به معنی افزایش عرضه پول است پس فدرال رزرو با افزایش ذخایر خود علاوه بر خلق پول اقدام به ایجاد تورم هم کرده است.
اشتباه طرفداران سیاستهای انقباضی این است که گمان میکنند از آنجا که میزان حجم پول رشد نکرده پس عرضه پول هم رشد نکرده است. اما فدرال رزرو هیچگاه اقدام به خلق پول نکرده است و اصولا چنین اقدامی توسط وزارت خزانهداری انجام میشود. فدرال رزرو تنها ذخایر بانکی ایجاد کرده است. طرفداران سیاستهای انقباضی با نادیده گرفتن این تعریف پایه از پول در واقع تفاوتی بین موجودی 800میلیارد دلاری با موجودی 3هزار میلیارد دلاری فدرال رزرو قائل نمیشوند. چنین طرز تفکری باعث میشود کسانی که اقدام به سرمایه گذاری میکنند یا سطح قیمت داراییها را پیشبینی میکنند هم دچار اشتباه فاحشی بشوند.
برای اینکه ادعای چنین افرادی درست باشد باید پذیرفت که تنها پولی میتواند تورم ایجاد کند و منجر به افزایش سطح قیمتها بشود که در گردش باشد. طبق چنین باوری، افزایش در تقاضا و زمان سپردهها هم نباید شامل عرضه پول بشود و نباید تورمزا در نظر گرفته شود. باید گفت چنین باوری به شدت اشتباه است.
حقیقت این است که نه تنها اقدامات پولی فدرال رزرو عرضه پول را افزایش میدهد بلکه در اثر فعل و انفعالات که در نظام بانکی رخ میدهد اثر آن چند برابر خواهد شد. همچنین فرایند ایجاد ذخایر بانکی معمولا ابتدا شامل خرید یک دارایی توسط بانک مرکزی میشود. فدرال رزرو در مقابل خرید اوراق قرضه از خزانهداری، اعتبار الکترونیک منتشر کرد. این اقدام تقاضا را برای چنین داراییهایی افزایش داد و در نتیجه قیمت آنها را افزایش داد. در واقع بن برنانکی (رئیس فدرال رزرو) به روشنی اشاره کرده بود که هدف او از تزریق پول به اقتصاد آمریکا بالا بردن نرخ تورم است چرا که فکر میکند نرخ تورم فعلی زیادی پایین است.
کاری که فدرال رزرو انجام میدهد کاهش قدرت خرید دلار آمریکاست. افزایش عرضه پول باعث ایجاد تورم میشود و از این طریق اطمینان خاطر کسانی که اقدام به ذخیره کردن دلار کردهاند کاهش مییابد. با کاسته شدن از اطمینان خاطر به دلار در سطح جهانی، قیمت تمام داراییهایی که پایه دلاری دارند افزایش مییابد به غیر از بدهیهای دولت آمریکا.
همچنین منتقدان تأثیر ناتوانی بالقوه دولت آمریکا در بالا رفتن قیمتها را نادیده میگیرند. این ماجرا بیشباهت به اتفاقی که برای سهام شرکت انرون افتاد نیست.
هنگامی که رسوایی تخلف حسابداری شرکت به بار آمد، قدرت خرید سهام این شرکت افت کرد اما نه به این خاطر که تعداد سهمها افزایش یافته بود، بلکه به این دلیل که برای گروهی از سرمایهگذاران مسجل شده بود که شرکت ورشکسته شده است.
بهطور منطقی، سهام مربوط به یک شرکت شکست خورده ارزش خود را از دست خواهد داد. به همین ترتیب، اگر سرمایهگذاران در سطح جهان احساس کنند که دولت آمریکا توان پرداخت بدهیهایش را ندارد اعتماد خود به دلار را از دست خواهند داد و در نتیجه قیمتها نسبت به دلار افزایش خواهند یافت.
بررسی شاخصها نشان میدهد که اوضاع چندان برای آمریکا مساعد نیست به خصوص هنگامی که دلار را با طلا، قیمت کالاها، دیگر ارزها و بخش مسکن مقایسه کنید. میزان بدهیهای این کشور اکنون به 7/13هزار میلیارد دلار رسیده است که معادل 94درصد تولید ناخالص داخلی کشور است.
چه در مورد ناتوانی پرداخت بدهیها توسط یک کشور ورشکسته و چه به خاطر چاپ بیرویه پول توسط فدرال رزرو، من شکی ندارم که طرفداران سیاستهای انقباضی کاملا دراشتباهند.
Asian Times